به نظر می رسد این روزها وقت زیادی را صرف نوشتن چیزهایی می کنم که خیلی دوست ندارم ، چیزهایی که نمی خواهم الان یا حتی شاید همیشه آنها را بنویسم. این نوشتار احساس می کند یک کار اجباری ، یک تعهد ، یک وظیفه ، یک ضرورت است. علاوه بر این ، مثل "من" احساس نمی شود. به نظر می رسد مکانیکی است و گویی نمی توانم چیزی از خودم در آن قرار دهم.

 

لیست نوشتن من که نمی خواهم انجام دهم شامل بسیاری از مومات قابل پیش بینی بوروکراتیک است : گزارش پروژه ها؛ گزارش فعالیتهای مرکز تحقیقاتی که من مستقر می کنم؛ گزارش های مربوط به فعالیت های تحقیقاتی برای اهداف حسابرسی و گزارش هایی درباره پیشرفت دانش آموزان. اما همچنین شامل نوشتن هایی است که باعث ایجاد تفاوت در افراد دیگر می شود و بنابراین باید این کار را انجام دهم حتی اگر از نوشتن لذت نمی برم: منابع؛ نامه های پشتیبانی؛ بررسی مقالات ، پیشنهادات و پیشنهادات کتاب؛ ارزیابی پایان نامه ها و تکالیف مختلف.

 

هر دو مورد - مومات بوروکراتیک و چیزهای دیگر افراد - به فرمول های نسبتاً معمولی نوشته شده اند. یک روش پذیرفته شده برای شروع ، ادامه و نتیجه گیری از نوشتار وجود دارد. اینها متونی هستند که برای خوانندگان شناخته شده با انتظارات قابل پیش بینی نوشته شده اند ، و نوشتن اغلب مانند پر کردن شکاف ها احساس می شود - و در واقع غالباً جعبه های خالی از پیش فرمت شده وجود دارد. فقط 100 شخصیت را وارد کنید. فرصت کمی برای هر نویسنده ای وجود دارد که با این نوع قاب ها بازی کند ، خود را در نوشتن درج کند ، با هر نوع خلاقیت بنویسد. این نوشتن گاهی با دندانهای رنده شده و در آخرین لحظه انجام می شود.

 

اما اشکال دیگری از نوشتن وجود دارد که من نمی خواهم انجام دهم . مواردی وجود دارد که به آنها متعهد شده ام . این قطعات فقط باید انجام شود و غالباً تا آخر مهلت. آنها می توانند کمی درگیر شوند ، بویژه شروع به کار . فصل های کتاب که به شما قول داده ام بنویسم. مقالات ژورنالی که مدیون هستم؛ گزارش های پژوهشی پیمانکار برای سرمایه گذاران. سپس مواردی وجود دارد که باید بنویسم - مقالات مربوط به پروژه های تحقیقاتی برای ارائه نتایج به مخاطبان مناسب. مقالاتی که باید نوشته شوند تا داده ها به هدر نروند. کتابهایی که ممکن است در ت و عمل تفاوت ایجاد کند. چیزهایی که باید بنویسم در پشت ذهنم یا در لیست نوشته هایی که باید در آینده انجام دهم آویزان است.

 

در حال حاضر من مطمئن هستم که شما می توانید ببینید که بیشتر کارهایی که من در واقع انجام می دهم نوشتن است که نمی خواهم انجام دهم . این ممکن است باعث تعجب شود زیرا من چیزهای زیادی می نویسم. در واقع ، من تقریباً هر روز می نویسم. به عنوان مثال ، امسال من برای نخستین بار چهار فصل کتاب ، سه مقاله ژورنال داوری ، سه گزارش تحقیقاتی و چندین قطعه چاپی و همچنین حدود یک سوم کتاب را تألیف کردم. فصل دیگر کتاب به همراه گزارش پژوهشی دیگری و تعدادی از مقاله های همایش در دست بررسی است. بنابراین نخواستن نوشتن برای من اصلاً برابر نیست با نوشتن نیست - اگرچه اعتراف می کنم که خیلی طولانی در یک نسخه خطی کتاب ایستاده ام.

 

تنها شکل نوشتن که من معمولاً - اما نه همیشه - می خواهم انجام دهم ، این وبلاگ جذاب است ، و این بدان دلیل است که من می توانم این کار را بکنم که در کنار هم قرار بگیرم ، هرچه را که می خواهم بگویم بگویم و با این حال تصمیم می گیرم آن را بگویم. به نظر من به هر حال به نظر من این اام است که بنویسیم که به ناچار مقاومت اولیه ایجاد می کند ، تمایلی به مواجهه با صفحه خالی ، تعویق ، توجه به سایر موارد فشرده تر است.

 

در حال حاضر اولین چیزی که در رابطه با نوشتن که نمی خواهم سندرم انجام دهم این است که تشخیص دهیم که این هنجار است. لحظه های آه ، الهام بخش ، نوشتن آنچه شما واقعاً می خواهید انجام دهید (جدا از وبلاگ نویسی) ، نادر است. فقط خیلی مواقع است که ایده ای با زور زیاد مرا درگیر می کند و باید سریعاً بنویسم. من باید ارسال این در حال حاضر احساس استثنا است. اکثریت قریب به اتفاق نوشتن هایی که من انجام می دهم - و اکثر نویسندگان و نویسندگان دانشگاهی از همه اشکال و اشکال در یک قایق قرار دارند ، به گمان من مشکوک است - به نوعی کار سختی است ، مطمئناً در آغاز.

 

هر کس روش خود را برای مقابله با این روش دارد ، باید به نوشتن ادامه دهد . در هنگام مرور این پست ، متوجه شدم آتنا دونالد قبل از شروع نوشتن ، درباره تمرین خود برای " mulling over " نوشت. او فکر می کند خودش را به قطعه می اندازد ، از نظر ذهنی مرتب سازی افکار خود را می کند ، مطمئن می شود وقتی او برای نشستن کنار می رود ، نقطه شروع را دارد. و بعضی از افراد تمرینات سرعت نوشتن را انجام می دهند تا نوشتار پیش برود و دریابد که چه چیزی برای گفتن دارند. بسیاری از نویسندگان سرعت ، یک مناسبت اجتماعی را از آغاز فعالیت به وجود می آورند. برای آنها ، شروع به نوشتن کمی شبیه رفتن به سالن ورزشی با یک دوست خوب است - پیدا کردن راهی در کنار هم تا مطمئن شوید که هر دو شما به تعهدات جداگانه خود عمل می کنید.

 

اما من نمی نویسم بیش از حد و یا سرعت نوشتن. من دوباره کاری دیگری انجام می دهم. من در مورد نوشتن کاملاً خودمضمام هستم و عموماً می توانم بر نوشتن مزاحم که نمی خواهم انجام دهم غلبه کنم . (به جز در مورد کتاب متوقف شده و فکر می کنم این مسئله پیدا کردن یک تکه بزرگتر از زمان است.)

 

به جای هنرمندانی که کارهای روزمره ای در استودیو دارند و از آنها استفاده می کنند تا ایده ها را جلب کنند ، من نوشتن را که نمی خواهم انجام دهم شروع می کنم.با یک فعالیت تنظیم شده ، لیستی از نکات کلیدی را تهیه کنید. اینها مواردی است که باید در قطعه گفته شود. سپس چند جمله به هر یک از نقاط اضافه می کنم تا چیزی شبیه به یک سری پاراگراف های کوتاه داشته باشم. در این مرحله ممکن است یک گزارش تحقیقاتی را که دوباره آنرا بازنویسی می کنم ، در این سند جدید چیزی بریزم و چسباندم. یا ممکن است بسته به نوع نوشتاری که انجام می دهم ، یک قطعه کوچک درباره روشها یا ادبیات بنویسم یا با کمی تجزیه و تحلیل داده بازی کنم. در مرحله بعد با امتیازات و پاراگرافها تنظیم می شوم تا به نوعی ترتیب بگیرم. به طور کلی این پیش نویس به عنوان یک لیست طولانی به ترتیب درست به پایان می رسد. در بیشتر مواقع ، اگر من خودم مشغول نوشتن هستم یا اولین نویسندگی را انجام می دهم ، من همچنین یک چکیده کوتاه یا طولانی - یک متن کوچک می نویسم - و درباره عنوان تصمیم می گیرم.

 

در این مرحله من به مقاله نویسی متعهد هستم. من چیزهایی برای گفتن دارم ، من نظمی را که در آن گفته خواهد شد ، می دانم و غالباً این ایده را دارم که چگونه می توانم کمی صدای نویسنده را به روند کار بیاورم. و وقتی است که من شروع به وارد کردن سبک خودم به نوشتاری می کنم که تغییر می کند - این دیگر نوشتن نیست که نمی خواهم انجام دهم - اکنون این چیزی است که من می نویسم . نوشتن نمی خواهم و دوست ندارند ناپدید شده اند و من هم اکنون در حال کار هستم ، نوشتن مقاله در حال انجام است. و از آنجا که من زیاد این روند را پشت سر گذاشته ام ، یک بار می دانم که یک بار نوشتن را از این طریق شروع کردم ، شانس این است که آن را تمام کنم.

 

سوال از مایل به نوشتن می تواند به نوعی شروع به نوشتن کند ، اما فقط در صورت اجازه آن. بعضی اوقات ، مانند موارد دیوانسالاری و نوشتن برای دیگران ، این احساس مسئولیت است که این کار را انجام می دهد. برای اکثریت قریب به اتفاق سایر نوشتارهای دانشگاهی ، پیدا کردن تکنیک و مجموعه ابزارهایی است که به شما امکان می دهد علیرغم هرگونه تمایلی که احساس می کنید ، شروع به کار کنید. راه برای رسیدن به فرد متفاوت است - ممکن است این کار را با استفاده از لیست ساده ، نوشتن سریع یا شروع با یک لیست ساده یا چیزهای دیگر انجام دهد. شما فقط باید چیزها را امتحان کنید تا زمانی که پیدا کنید چه چیزی برای شما مفید است.

 

شما همیشه نمی توانید آنچه را که می خواهید بنویسید - اما هرچه آهنگ ادامه می یابد - اگر مدتی را امتحان کنید ، ممکن است فقط آنچه را که لازم دارید پیدا کنید.


دانلود رایگان مقاله فارسی روانشناسی ، ,نوشتن ,انجام ,یک ,دهم ,نمی ,است که ,انجام دهم ,نمی خواهم ,که من ,انجام میمنبع

شروع دکترا - مرتباً بنویسید و بنویسید

شروع به کار دکتری - فناوری

تشخیص تب و وبلاگ نویسی

دنباله حسابرسی - یک حذف معمول از فصلها روشها

شما همیشه نمی توانید آنچه می خواهید بنویسید

چگونه می توان موضوع تحقیق خود را باریک کرد

PubMed ، Web of Science یا Google Scholar؟ راهنمای پشت صحنه برای دانشمندان زندگی. : کدام یک بهتر است: PubMed ، Web of Science یا Google Scholar؟

مشخصات

آخرین جستجو ها

تخفیف ویژه خرید و فروش لوازم یدکی بابکت فروش اینترنتی لاستیک دانلوپ تک آشپز گلبو ماساژ خرید آنلاین لوازم یدکی لودر بازسازی منزل لاستیک پیرلی بادوام تابلوهای ترافیکی بهین کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.